دوست یابی ...

بعضی ها خبر دارن می خوام بگم که چه خبر شده و واسه چی این اپ رو می زارم در هر حال بی خیال .

من می خوام برای دوست یابی بروبکس علامه و امامزاده(فرزانگان) و بقیه مدارس این اپ رو بزارم

توی این اپ هر کسی که تمایل به دوست یابی از بچه های اراکی داره ۱ کامنت می زاره که توش خودش رو معرفی میکنه و ۱ کامنت اختصاصی بده که با کی می خواد دوست بشه اون موقع است که ما آی دی یا ایمیل اون کسی که مورد نظرتونه رو بهتون میدیم و شما می دونید با اون بنده خدا...

این طوری فکر کنم بچه ها به زودی با هم دوست تر می شن در ضمن اون پسر و دختر هایی که دوست دارن می تونند شماره شون رو هم از طریق ایمیل یا چت به هم بدن که ما به اونش دیگه کاری نداریم...

خلاقیت رو حال میکنید این هم روشی جدید برای پیدا کردن دختر یا پسر رویا هاتون 

اینم یه خدمات دیگه از گوش ببری ها داداش احسان گل همتون

نمیگم...

من از بازدید کننده ها گله دارم

پیغام می دن که من جرات ندارم که پرو فایلم رو کامل کنم.

این موضوع کاملا" مشخصه که من دیونه نیستم که با این همه کلکل و شاخ بازی نمی ام پروفایلم رو کامل کنم.

خاطراته یه بچه پولداره پشته کنکوری.....!!!!!!!!!!

شنبه
امروز پاپی گفت حالا كه درست تمام شده و دیپلم گرفتی باید سال آینده در كنكور قبول شوی. من گفتم: ولی پاپی جان! با این همه پول و شركت و زمین و پاساژی كه شما دارید و بعد از 120 سال زبانم لال به من میرسد، كنكور برای كجایم میخواهم؟ پاپی گفت: افت داره بچه جان... پسر كارمند یكی از شركت هایم امسال دندانپزشكی تهران قبول شده! خلاصه تا وقتی قول نداد در صورت قبولیام حتی در رشته آب و دانه دادن به جوجه طوطیهای سواحل حاره ای!) برایم یك هواپیمای جت اختصاصی با یك cd كه از آینه جلوی آن آویزان كنم بخرد، قبول نكردم!
یكشنبه
امروز معلم خصوصی كنكورم گیر داده بود از بین چهار گزینه الف، ب، ج و دال یكی را انتخاب كنم. گفتم: چه كاریه اصلا؟ چرا انتخاب؟ همه را میخرم؟ یكجا چقدر میشود بگویم پاپی چكش را بنویسد؟ معلم خصوصی كنكور توضیح داد خانه های گزینه های مورد نظر فروشی نیست. من هم توضیح دادم: برو آقا... پاپی من خونه های غیرفروشیتر از این را هم خریده و سه ماهه خرابش كرده، جایش برجهای 50 طبقه ساخته... این چهار تا خانه فسقلی كه چیزی نیست! نمیدانم چرا عصر نشده معلم خصوصی كنكور توی سر زنان منزلمان را ترك كرد. حتی صبر نكرد بگویم در كجاست و از پنجره پرید پایین طفلكی!
دوشنبه
امروز یك معلم خصوصی كنكور دیگر آمده بود كه در درس ادبیات پایه هایم را قوی كند. او درباره رمان بینوایان و مشكلات ژان والژان و بازرس ژاور و كزت بیچاره حرفهای غم انگیزی زد. خلاصه اشكم را درآورد. این كنكور واقعا گاهی اوقات با احساسات ما جوانها بدجوری بازی میكند، در حالی كه دماغم را بالا میكشیدم گفتم: حالا پول این نون چه قدر میشد كه ژان والژان رفت آن را دزدید كه هم خودش را بدبخت كند، هم ما كنكوریها را؟ استاد بفرمایید وثیقه آزاد كردن و سروسامان دادن به وضعیت كزت چه قدر میشود بگویم پاپی چكش را...
این یكی هم مثل قبلی توی سرزنان رفت بیرون. البته خوشبختانه از در رفت ولی حیف كه پله ها را ندید و...
سه شنبه
پاپی گفت دیروز كارمند یكی از شركتهایش به خاطر قبولی پسرش در رشته دندانپزشكی دو كیلو شیرینی آورده و در شركت پخش كرده. بعد قول داد اگر من در همان رشته آب و دانه دادن به... (برای مطالعه اسم كامل این رشته تحصیلی به مطلب روز شنبه مراجعه كنید!) نصف تهران را شیشلیك و جوجه كباب و كباب قفقازی میهمان كند!
اهه كی! زرنگ است... خون جگرها و سختیها و مرارتهای شنیدن داستانهای ادبی غم انگیز و انتخابهای سخت بین گزینههای الف و ب و ج و دال را من بیچاره بخورم و بكشم، آن وقت شیرینیاش را دیگران بخورند... پس از كمی مذاكره با پاپی قرار شد اگر قبول شدم یك سیستم صوتی با باند و چنجر و ساب خفن هم بدهد روی هواپیمایی كه قولش را داده، نصب كنند!

چند ماه بعد
امروز نتیجه كنكور آمد. من در هیچ رشتهای (حالا آب و دانه دادن به... هیچی! حتی در رشته كاردانی پشت و رو كردن كتلت هم قبول نشدم... آن هم پس از ماهها سختی و رنج دیدن معلم خصوصیهای كنكور له له و لورده شده و از در و پنجره افتاده!) قبول نشدم!

من گفتم: سیستم آموزشی ما قدرت محك زدن نوابغی مثل مرا ندارد. پاپی هم تایید كرد.

من گفتم: پاپی جان! اصلا چطوره در جزیرهای كه ماه قبل در اقیانوس هند خریدی یك دانشگاه بسازی و مرا بفرستی آنجا ادامه تحصیل... دانشگاه هم كه مال خودمان است و میتوانم تا دوره فوق دكترا ادامه تحصیل بدهم! البته یك بیمارستان مخصوص درمان شكستگی استخوان هم برای اساتید بیجنبه، كنارش بسازید.

پاپی قبول كرد و قول داد شش ماهه دانشگاه مورد نظر را بسازد و با هواپیمایی كه قولش را داده بود مرا بفرستد آنجا. یادم باشد بفرستم كزت و ژانوالژان اینها را هم بیاورند آنجا در بخش آموزش دانشكده استخدام كنند، طفلكیها از دربه دری نجات پیدا كنند!

 

خاطره ای از جناب عزرائیل

 
 يه روز بعد از اومدن از ماموريت، داشتيم تو بهشت با جبرئيل و چندتا فرشته ديگه فوتبال(گل كوچيك) بازی ميكرديم كه يكدفعه يه فرشته عين دست خر اومد و گفت:عزی برو خدا كارت داره.من همونجور كه غر ميزدم رفتم پيش خدا.انگار اصلا استراحت به ما نيومده.........

رفتم و خدا يه ليست خفن گذاشت جلوم و گفت:ميری و 10دقيقه ای برميگردی.گفتم:خدايا بيخيال مگه ميخوام پيتزا برسونم كه 10دقيقه بشه؟! خداگفت:حرف نزن،برو وسريع بيا كار داريم،چند روزيه كه نكير و منكر بيكار دارن تخمه ميشكنن و حقوقشون رو هم ميگيرن.ميخوام يه اضافه كاری خفن بريزم سرشون........گفتم:خب به من چه ربطی داره اونا دارن مفت ميچرخن؟............بگذريم كه ديگه چی شد،خلاصه اينكه راه افتادم سمت دنيا...........

نفر اول ليست يه آخوند ايرانی بود.رفتم تو خونش ديدم عجب گنده ست.نزديك 150كيلو بود.البته با اينكه پير بود خيلی هم سرحال بود و آماده ميشد بره مسجد و بالای منبر.ميخواستم باهاش بروم ببينم چه زری ميزنه ولی يادم افتاد وقت ندارم.داخل كوچه كه بود رفتم سراغش و گفتم:حاج آقا تقبل الله......انشاالله آماده ديگه؟گفت: آماده چی؟ گفتم:مردن ديگه؟ بنده خدا تا اينو شنيد زبونش بند اومد،فكر كنم از ترس يه 10كيلويی كم كرد.گفت:رحم كن،جوونم،بذار يه ذره ديگه زنده باشم.گفتم:حرف مفت نزن، تو جوونی؟؟از دوران پركامبرين داری زندگی ميكنی و حرف مفت به خورد مردم ميدی.....خسته نشدی اينقدر گوه مفت خوردی؟؟ديگه بسه،وقتشه عين آدم جون ميدی يا..........

چشمتون روز بد نبينه،دهنمون سرويس شد تا جوون اينو گرفتيم....مگه جوون ميداد پدرسگ.به هر بدبختی بود روحش رو جدا كردم و انداختم تو كيسه كه با روح بقيه همه رو يجا ببرم.روحش هم عين خودش كلفت بود.نعشش هم همون جا تو كوچه موند.با بدبختی جون چند نفر ديگه رو گرفتم...

موقعی كه ميرفتم سراغ نفر بعدی وسط راه ابليس رو  ديدم.....گفت:به به عزی جون چطوری جيگر؟! گفتم:پدرسگ مگه داری با داری با پسرخالت حرف ميزنی،ننت بهت ادب ياد نداره....عزی چيه!! جناب ملك الموت.....

گفت:خب بابا جناب ملك الموت،چه خبر،چكار ميكنی؟ گفتم:حمالی روح مردم.....چكار ديگه ميتونم بكنم؟تو چه گهی ميخوری؟ گفت:هدايت مردم به سوی بيخ جهنم.....نميدونم چرا ملت اينقدر اسكول شدن،قديما اينقدر كاروكاسبی خوب نبود...

گفتم:تقصير توه ديگه ملت اينقدر سخت جون ميدن و دهن مارو آسفالت ميكنن......اين ليستو ميبينی هنوز نصفش مونده.نكير و منكر بيكار شدن خدا سر من خالی ميكنه.گفت:آره ديروز هاوائي ديدموشون،كنار ساحل داشتن برنزه ميكردن.ولی عجب ليست كلفتيه ها.كمك نميخوای؟؟گفتم:شما بفرما گوه خودتو بخور.......اينو گفتمو رفتم.

                                                                                 بقيه در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

Sasy Mankan & Mobin - Ye Kari Kon Raghsemoon Biad      

موزیک ویدیو جدید و بسیار زیبا و شاد مبین با همراهی ســـاسی مـــــــــانکن به نام یه کاری کن رقصمون بیاد با 3 کیفیت متفاوت . . .
ادامه نوشته

30 سال زندان، مجازات هكرهاي سايت راهنمايي و رانندگي

15 عضو باندي كه با هك كردن وب‌سايت‌هاي راهور ناجا براي كاهش خلافي، از متقاضيان بيش از 3 ميليارد تومان كلاهبرداري كرده بودند، در دادگاه 1170 تهران محاكمه و به 30 سال و 4 ماه حبس، جزاي نقدي و رد مال محكوم شدند. به گزارش جام‌جم، ماجراي فعاليت اين باند كلاهبرداري زمستان سال 86 پس از شكايت پليس راهور ناجا مبني بر اين‌كه افرادي ناشناس با دسترسي به وب‌سايت‌هاي اختصاصي راهور ناجار، جريمه‌هاي رانندگان متخلف را حذف مي‌كنند، فاش شد.

پس از اين شكايت، پرونده‌اي در شعبه 10 بازپرسي دادسراي ناحيه 5 تهران تشكيل و به آگاهي تهران ارسال شد و ماموران در قالب چند گروه ويژه تحقيقات خود را آغاز كردند. نتايج تحقيقات پليسي نشان داد كاربران غيرمجاز با‌دسترسي به رمز ورودي وب‌سايت‌هاي راهور ناجا، خلافي خودروهاي افراد بسياري را در تهران و 3 شهر ديگر كاهش داده يا حذف كرده‌ و در قبال آن مبالغي كلان از رانندگان متخلف دريافت كرده‌اند.

به اين ترتيب روند رسيدگي به پرونده وارد مرحله جديدي شد و ماموران پس از چند ماه پي بردند يك كارمند اخراجي راهور در اين كلاهبرداري‌ها نقش داشته است. با به‌دست آمدن اين سرنخ، اين مرد تحت تعقيب قرار گرفت تا عاقبت دستگير شد. با انتقال متهم به اداره آگاهي تهران، وي به جرم خود با همدستي چند نفر ديگر اعتراف كرد.

اعتراف كارمند اخراجي

متهم پرونده درباره كلاهبرداري‌هاي كلان خود به پليس گفت: در پي اخراج از محل كارم تصميم گرفتم با شناسايي افرادي كه خلافي خودرو دارند، از آنها كلاهبرداري كنم. بنابراين ماجرا را با يكي از دوستانم در ميان گذاشتم كه او نيز قول همكاري داد و مرا با 2 نفر ديگر آشنا كرد و به اين ترتيب فعاليتمان را آغاز كرديم.

متهم در ادامه بيان كرد: من و 3 همدستم از طريق رمز وب‌سايت‌هاي اختصاصي راهور ناجا، ابتدا فهرست مشخصات خودروها و مبلغ جرايم رانندگي ثبت‌شده در وب‌سايت‌ها را بررسي و سپس نام متقاضيان كاهش خلافي را حذف مي‌كرديم. 4 ماه فعاليت كاري‌مان ادامه يافت تا اين‌كه من دستگير شدم و همدستانم تحت تعقيب قرار گرفتند. با اعتراف اين متهم، ديگر همدستان وي نيز يكي پس از ديگري دستگير شدند. با دستگيري اين 3 متهم، آنها در بازجويي به جرايم خود اعتراف كردند. كه در ادامه تحقيقات 6 عضو ديگر اين باند نيز دستگير شدند.

ردپاي 2 كارمند ديگر در كلاهبرداري از مردم
ادامه نوشته

تموم شد

تموم شد..........

بالاخره 8ماه سختی و بدبختی تموم شد و ما از امروز آزاديم.ديگه از شب امتحان رياضی خبری نيست.ديگه هيچ كس نيست به بهت گير بده كه چرا سر و وضعت ناجوره.ديگه از تكليف های كلفت و خفن خبری نيييييييييييييست..........

بالاخره سال تحصيلی89-90 روز 4شنبه 26خرداد گور به گور شد و توی قبرستون تاريخ در قطعه ی لعنتی ها دفن شد.لازم به ذكره كه مراسم تشييع جنازه با حضور تمام بچه های ايران و باشكوه خاصی برگزار شد.خب آخه ميگن شركت تو تشييع جنازه خيلی ثواب داره.

خلاصه اينكه تموم شد ديگه.....حالا كار نداريم كه اين يه سال سخت گذشت يا راحت،درس خونديم يا نه،با مسئولين مدرسه خوب رفتار كرديم يا نه!!يا اينكه نمره انظباط چند ميشه.الان مهم اينكه اين3ماه خيلی زود ميگذره و نبايد فقط بخوری و بخوابی......بعضی ها برنامه دارن مثل احسان خودمون كه ميخواد به هدف خيلی خيلی خفنش بره!!.منم ميرم كلاس زبان و بدنسازی.كار ندارم شما چكار ميكنيد ولی اميدوارم روز اول مهر عين سگ پشيمون نباشيد كه هيچ كاری نكرديد.

به هر حال تو اين 3 ماه اختيار دست خودمونه ميتونيم هر گوهی خواستيم بخورم ولی اينكه چه گوهی بخوری خيلی مهمه.

معمولا ملت تو تابستون دنبال كلاس های مختلط ميگردن تا به يه تير چندتا نشون بزنن.هم اون وسط حالشو ببرن و هم يه چيزی ياد بگيرن.البته اگه حواسشون به كلاس باشه و ياد بگيرن!نه به صندلی بغلی.....بنده كه اصلا دنبال اين چيزا نيستم.......حالا كاری نداريم كه كلاس زبانی كه ميخوام برم مختلطه يا برای چی ميخوام برم بدنسازی.فقط خواهشا برادران محترم اگه احيانا دختر تو كلاس هست جو گير نشيد و احساس بانمكی نكنيد و با نگفتن چرت وپرت برای بقيه پسرا يه آبرويی باقی بذاريد.

يه سری ها هم ممكنه عاشق بشن كه برای بعضی پسرای دختر نديده يه ذره عاديه كه زود هم يادشون ميره ولی قبلش يه سری كار ها و فكر های افتضاح ميكنن.....شما هم اگه عاشق شديد خواهشا ضايع بازی در نيارين.عين اون يارو كه تو ايران عاشق سوسانو شده بود و ميخواست گوسفندای باباشو بفروشه و بره كره.آخرشم اقدام به خودكشی كرد ولی بدبختانه نمرد.البته بگم اینا رو من فقط شنیدم.

معمولا تو تابستون بازار تيكه انداختن به جنس مخالف داغه.البته منظورم از جنس مخالف دختر به پسر هم هست،چون ديگه پسرا هم در امان نيستن.البته تعداد همچين دخترايی فعلا كمه و جای نگرانی نيست. فعلا هم الحمدالله بيشتر پسرا به دخترا تيكه ميدازن.اينم بگم به پسرا كه تو خيابون  قبل از تيكه انداختن درباره دختره تحقيق كنيد . چون اخيرا خيلی از دخترا رزمی كار شدن و ديدی به خاطر يه تيكه ناقابل فك گرامی پايين اومد و چندتا دندون رو از دست دادين....

خب ديگه الان توصيه بهداشتی ديگه برای داشتن تابستون بهتر يادم نمياد.همينا رو رعايت كنيد و جام جهانی نگاه كنيد  و حاشو ببرين تا بعد........امروز هم که اسپانیا باخت

 

کشف لشکر افسانه ای کمبوجیه در افریقا

مهر: باستان شناسان ایتالیایی با کشف بقایای لشگری که به احتمال زیاد به ایرانیان تعلق داشته و در حدود دو هزار و 500 سال پیش در شنهای صحرایی در غرب مصر مدفون شده اند یکی از بزرگترین رازهای باستان شناسی را در ارتباط با لشگر ناپدید شده کمبوجیه کشف کردند.

سلاحهای برنزی، دستبند نقره، یک گوشواره و صدها قطعه از استخوان انسان در بخشی وسیع از دشت صحرا در نهایت امیدهایی را در رابطه با کشف سپاه مفقود شده پادشاه ایرانی کمبوجیه دوم زنده کرده است. بر اساس متون تاریخی 50 هزار جنگجوی این سپاه توسط طوفان شن وحشتناکی در 525 قبل از میلاد مدفون شده اند.

این کشف در واقع اولین نشانه باستان شناسی از داستانی است که هرودت مورخ یونانی آن را به ثبت رسانده است. بر اساس نوشته های هرودت، کمبوجیه پسر کورش کبیر پس از نافرمانی کاهنان معبد آمون از خواسته های وی 50 هزار جنگجو را از تبس برای حمله به واحه سیوه در مصر اعزام کرد که این سپاه پس از هفت روز پیاده روی در بیابان به واحه ای به نام El Kargha رسیدند که پس از خروج از آن دیگر هرگز دیده نشدند. "بادی قدرتمند و کشنده از جنوب برخاسته و توده های عظیمی از شن را به همراه آورده است و تمامی نیروهای این لشگر را در خود مدفون کرده است."

افسانه لشگر ناپدید شده کمبوجیه به تدریج در غبار تاریخ به فراموشی سپرده شده بود تا اینکه این دو دانشمند ایتالیایی اعلام کردند نشانه هایی از لشگر ایرانی که توسط طوفان شن بلعیده شده بودند، کشف کرده اند.

در کنار این اجساد صخرهایی به شکل یک پناهگاه طبیعی در ابعاد 35 متر در 1.8 متر در 3 متر کشف شده که به دلیل ابعاد بزرگ مکانی مناسب برای پناه گرفتن از طوفان شن به شمار می رفته است. ابزار آلات و سلاح هایی که از این منطقه کشف شده اند از این نظر که اولین اجسام متعلق به دوران کمبوجیه هستند بسیار ارزشمند به شمار می روند. همچنین بررسی این اجسام از تعلق داشتن آنها به دوره هخامنشی خبر می دهد.

بر اساس گزارش دیسکاوری، محققان ایتالیایی برخلاف دیگر باستان شناسان مسیری متفاوت از مسیرهای مورد مطالعه را از سمت جنوب بررسی کرده و موفق به کشف بقایای این لشگر بزرگ شدند. همچنین در میان استخوانهای یافته شده قطعاتی از پیکان تیرها و دهانه اسبها به چشم می خورند که با آنچه در نگاره های اسب پارسی به چشم می خورد برابری می کند

افسانه های چینی درباره ی جاودانگی در حال تحقق پزیرفتن...

جاودانگی، آرزوی انسان است. درمان بیماری‌ها، شبیه‌سازی اعضای بدن و نگه‌داری مردگان به امید تولدی دوباره، دلیلی بر این ادعاست. به اعتقاد گروهی از پژوهشگران مغز و اعصاب این آرزو چندان هم دور نیست.
جسم با گذشت عمر فرتوت و فرسوده می‌شود. اما به اعتقاد دانشمندان، دور نیست زمانی که بتوان عملکرد مغز را در ابررایانه‌ها شبیه‌سازی کرد و بدین ترتیب به انسان عمر جاودانه بخشید. مهم‌ترین گام در این راه جمع‌آوری و ثبت خاطرات بر روی پردازنده‌های رایانه‌ای​است، در غیر این صورت دنیای ما ثابت می‌ماند.

با وجود این​که علم پزشکی در نیم​قرن آینده پیشرفت‌های شگرفی خواهد کرد و درمان بسیاری از دردها را خواهد یافت، جاودانه​زیستن اما به معنای یافتن درمان دردها نیست.
هر روز پیشرفت‌های مهمی در فناوری سخت‌افزاری صورت می‌گیرد که به انسان امکان می‌دهد، مقادیر نامحدودی اطلاعات بر روی ابررایانه‌ها ذخیره و نگهداری کند. بدین ترتیب پیش از رمزگشایی کامل عملکرد مغز انسان، نمونه دیجیتالی آن قابل طراحی​است. پس این امکان هم به​وجود می‌آید تا دنیای اطراف خود را بر روی رایانه ذخیره کنیم.

اگر این نظریه درست باشد که مغز همانند یک رایانه عمل می​کند، باید کپی دیجیتالی آن (یک ابررایانه) بتواند خاطرات ما را نیز در خود نگاه دارد و همان‌گونه‌ای عمل، فکر و احساس کند و دنیای اطراف را دریابد که مغز واقعی انجام می‌دهد. به زبان ساده‌تر، صرف نظر از این​که سلول‌های مغز دنیای اطراف را درک می​کنند یا مشتی قطعات بی‌جان و مرده و ترکیبی از صفر و یک​ها، نتیجه نهایی باید یکسان باشد.

اما بر اساس یک نظریه پزشکی، یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین بخش‌های مغز، نه ساختار فیزیکی آن، بلکه الگوریتم‌هایی هستند که بر اساس ساختار فیزیکی کار می‌کنند. اگر بتوان یک کپی از مغز ساخت که بر پایه آن الگوریتم​های مغز طبیعی نیز شکل بگیرند، می‌توان امیدوار بود که در این "جسم بی‌جان" یک "روح" دمیده شود. در صورتی​که این امر تحقق یابد، چندان دور نیست زمانی​که یک کپی کارآمد از مغز طبیعی ساخته شود که نمی‌میرد و به انسان جاودانگی می‌بخشد.

تنها تفاوت این است که در دنیایی مجازی مانند دنیای "ماتریکس" زندگی خواهیم کرد. به اعتقاد برخی دانشمندان خوش‌بین‌تر، در آینده بازارهایی وجود خواهند داشت که در آن بتوان "زندگی پس از مرگ" خرید. در چنین بازاری می‌توان زندگی مورد علاقه را خرید و حتی دنیای جدید را با انسان‌های دیگر تقسیم کرد. به گفته این گروه از دانشمندان، این زندگی اجتماعی آینده خواهد بود.
ادامه نوشته

دختر در حمام و پسر در حمام

                                                    يك دختر در حمام

ساعت ۴ بعد از ظهر
۱ـ لباساشو رو درمياره٬ رنگ روشن ها رو تو يك سبد و تيره ها رو تو يكي ديگه ميگذاره
۲ـ در حموم رو از تو قفل ميكنه٬ جلوي آيينه مي ايسته٬ شكمش رو كه تمام مدت داده بود تو٬ ميده بيرون و شروع ميكنه به غر غر و ايراد گرفتن از نقطه نقطه بدنش
۳ـ در كمد رو باز ميكنه انواع شامپو و صابون معطر مخصوص پوست صورت٬مو٬ بدن٬ كف پا و … رو بيرون مياره و مي چينه رو لبه وان
۴ـ موهاش رو با شامپوي نارگيلي تقويت كننده٬ پرپشت كننده٬ براق كننده و…ميشوره و هفده دقيقه ماساژ ميده
۵ـ يكبار ديگه با همون شامپو موهاشو ميشوره
۶ـ نرم كننده معطر پرتقالي رو به موهاش ميماله تا ۶۰ ميشماره
۷ـ سي و پنج دقيقه زير دوش مي مونه.خوب آخه بايد خيالش راحت بشه كه تمام مواد شيميايي از موهاش پاك شده. وگرنه بعد از حموم موها وز ميكنه
۸ـ خمير ريش داداشي رو كش ميره و شيش كيلو خالي ميكنه رو ساق پا و دست و پشت لب. بعد يه تيغ بر ميداره و يا علي. آي
۹ـ موهاش رو حسابي مي چلونه٬ حوله رو مثل عمامه مي پيچه دور سرش. تو آيينه خودشو ورانداز ميكنه.
۱۰ـ خوشحاليش زياد دوام نمياره. چون يه جوش سرسياه بي اجازه نوك دماغش سبز شده
۱۱ـ تمام نقاط بدنش رو معاينه ميكنه و با ناخن و موچين ميره به جنگ جوشها و موهاي زائد بي تربيت
۱۲ـ حوله ش رو مي پوشه و ميره به اتاقش.تمام بدنش رو با لوسيون چرب ميكنه
۱۳ـ چهل بار لباس مي پوشه و در مياره تا انتخاب كنه
۱۴ـ ۴۸ دقيقه پشت ميز توالت مي شينه و آرايش ميكنه

ساعت ۸ شب

                                                  يك پسر در حمام

ساعت ۴ بعد از ظهر
۱ـ همون طور كه رو تخت نشسته ٬ لباساشو ميكنه. هر كدوم رو پرت ميكنه يه گوشه اتاق
۲ـ نيم وجب حوله رو ميگيره دور باسنش و ميره به سمت حموم
۳ـ مي ايسته جلوي آيينه. شكمش رو ميده تو. بازو ميگيره. فيگور چپ٬ فيگور راست٬ نيم ساعت قربون صدقه خودش ميره٬ (اين قدوبالا رو ببين چه كرده .لاي لاي لالاي لاي)مامان جونش هم از تو آشپزخونه تاييد ميكنه
۴ـ زير بغلش رو بو ميكنه و رنگ چهره ش بر ميگرده. سبز٬ آبي٬ بنفش
۵ـ در كمد شامپو ها رو باز نميكنه چون اصلا توش چيزي نداره
۶ـ با قالب صابون سبزش زير بغلهاشو كف مالي ميكنه. يه عالمه مو مي چسبه به صابون
۷ـ با همون صابون صورت و مو و بدنش رو هم ميشوره
۸ـ نرم كننده مو؟؟؟ برو بابا
۹ـ حوله فسقليش رو مي پيچه دور باسنش و همون طور خيس خيس ميره تو اتاق
-ـ 10حوله خيس رو پرت ميكنه رو تخت و ۲ دقيقه اي لباس مي پوشه

ساعت ۴:۱۵ بعد از ظهر

کی رو واقعا" دوست دارم

 



کي را دوست دارم همان کسي که شب و روز به يادش هستم و لحظات سرد


زندگيم را با گرماي عشق او ميگذرانم !

کسي را دوست دارم که ميدانم هيچگاه به او نخواهم رسيد و هيچگاه نمي توانم


دستانش را بفشارم !

يکي را دوست دارم ، بيشتر از هر کسي ، همان کسي که مرا اسير قلبش کرد !

يکي را دوست دارم ، که ميدانم او ديگر برايم يکي نيست ، او برايم يک دنياست !

يکي را براي هميشه دوست دارم ، کسي که هرگز باور نکرد عشق مرا ! کسي


که هرگز اشکهايم را نديد و نديد که چگونه از غم دوري و دلتنگي اش پريشانم !

يکي را تا ابد دوست دارم ، کسي که هيچگاه درد دلم را نفهميد و ندانست که


او در اين دنيا تنها کسي است که در قلبم نشسته است !

يکي را در قلب خويش عاشقانه دوست دارم ، کسي که نگاه عاشقانه ي مرا نديد


و لحظه اي که به او لبخند زدم نگاهش به سوي ديگري بود !

آري يکي را از ته دل صادقانه دوست دارم ، کسي که لحظه اي به پشت سرش


نگاه نکرد که من چگونه عاشقانه به دنبال او ميروم !

کسي را دوست دارم که براي من بهترين است ، از بي وفايي هايش که بگذرم



براي من عزيزترين است !

يکي را دوست دارم ولي او هرگز اين دوست داشتن را باور نکرد ! نمي داند که


چقدر دوستش دارم ، نمي فهمد که او تمام زندگي ام است !

يکي را با همين قلب شکسته ام ، با تمام احساساتم ، بي بهانه دوست دارم !


کسي که با وجود اينکه قلبم را شکست ، اما هنوز هم در اين قلب شکسته ام جا


دارد !

يکي را بيشتر از همه کس دوست دارم ، کسي که حتي مرا کمتر از هر کسي


نيز دوست نمي دارد !

يکي را دوست دارم با اينکه اين دوست داشتن ديوانگيست اما .......... من


ديوانه وار تنها او را دوست دارم !


کاش يه روزي بفهمي که چقدر دوستت دارم



 

 

 چه طور بود بچه ها اگه نظری دارید زودتر به اطلاع ما برسونید...

ادم فضایی..

Leon-Botha که 24 ساله و اهل آفریقای جنوبی است، بخاطر شکل خاص سر و بدن خود، به عنوان بیگانه فضایی در زمین شهرت دارد.

 

این موجود شاید برای مردمان دنیا جالب و ترسناک باشه ولی برای ایرانی ها و مخصوصا" اراکیها و دوباره مخصوصا" علامه حلی ها خیلی عادی است چون ما از این طور قیافه ها توی فرزانگان زیاد دیدیم...

اگه این طور نیست خوب توی نظرات بگید واگه هم موافقیت بازم نظرتون رو بزارید خلاصه بگم که

 هر کی نظر نده...

زیبایى،ارثی يا اكتسابی؟!

نتایج مطالعات دانشمندان نشان می‌دهد، میزان جذابیت چهره خانم ها با مقدار هورمون استروژن بدن‌شان رابطه مستقیم دارد.

« فلانی چه ‌قدر خوشگله؛ به مادرش رفته... آب و هوای شمال خوبه؛ واسه همین مردم‌اش پوست شفافی دارن.....» قطعا شنیدن این حرف‌ها برای شما تازگی ندارد. ولی آیا می‌دانید واقعا محیط چه تاثیری بر زیبایی دارد؟ و آیا تاثیر توارث بر زیبایی یا نازیبایی آدم‌ها قطعی است؟.

خانم‌هایی که هورمون استروژن در بدن‌شان بیشتر ترشح می‌شود، از زیبایی ظاهری و سلامت پوست و موی بیشتری برخوردارند. نتایج مطالعات دانشمندان اسکاتلندی نشان می‌دهد، میزان جذابیت چهره بانوان با مقدار هورمون استروژن بدن‌شان رابطه مستقیم دارد.

برای انجام این مطالعه از چهره خانم های شرکت کننده در این پروژه تحقیقاتی تصویربرداری شد و در هر نوبت تصویربرداری، نمونه ادراری برای تعیین میزان هورمون استروژن بدن در اختیار محققان قرار گرفت.

هورمون استروژن، هورمون جنسی زنانه است که باعث بروز صفات زنانگی در بانوان می‌شود. میزان هورمون استروژن که در بدن هر زن در دوره هفت ساله بلوغ تولید می‌شود، تحت تاثیر عوامل ارثی است.

این هورمون بر رشد استخوان‌ها و شکل‌گیری بافت‌های بدن و نیز زیبایی و شادابی زنان تاثیر می‌گذارد.

شاید تصور کنید به این ترتیب می‌توانید با هورمون درمانی و دریافت مقادیر بالاتر استروژن به زیبایی بیشتری دست پیدا کنید اما این محققان تاکید می‌کنند هر چند بالا بودن میزان این هورمون در بدن دختران جوان بر میزان جذابیت ظاهری آنها می‌افزاید اما این به آن معنی نیست که برای دست یافتن به زیبایی بیشتر به سراغ هورمون بروند زیرا عوارض نامطلوب و منفی مصرف هورمون اضافی هنوز برای محققان روشن نشده است.

زیبایی، زیبایی می‌آورد

محققان دانشگاه آبردین، این مطالعه جالب را روی جذابیت چهره افراد مختلف انجام داده‌اند. دکتر بن‌جونز، روان‌شناس و یکی از اعضای این گروه تحقیقاتی، می‌گوید:" مطالعات ما نشان می‌دهد قضاوت اطرافیان درباره همان فرد بر نظر ما درباره جذابیت چهره‌‌ وی موثر است."

شاید شما هم برای نخستین بار یک بازیگر را در یک فیلم ببینید و اصلا به نظر شما زیبا و جذاب نیاید ولی فقط کافی است بفهمید که او بازیگری است که فلان جایزه مشهور جهانی را دریافت کرده تا داستان‌هایی اسطوره‌‌ای درباره جذابیت ظاهری او بر سر زبان‌ها بیفتد و این کم‌کم روی قضاوت شما درباره زیبایی یا جذابیت او تاثیر بگذارد.

در این لحظات، معمولا ناخودآگاه تلاش می‌کنید نقاط جذاب چهره او را کشف کنید و کم‌کم چهره عادی او به نظرتان متفاوت خواهد شد. دکتر جونز و گروه‌اش، روش جالبی برای انجام این مطالعه در پیش گرفتند.

آنها در ابتدا از گروهی از زنان خواستند که در این مطالعه، شرکت کنند. از سوی دیگر، آنها از یک مرد خوش قیافه‌خواستند که در چند فیلم ویدیویی بازی کند.

در یکی از این فیلم‌ها، زیبایی ظاهری این مرد در فیلم مورد تحسین اطرافیانش قرار می‌گرفت ولی در فیلم‌های دیگر، سایر بازیگران فیلم به زیبایی ظاهری او اصلا توجهی نداشتند و بی‌تفاوت از کنار او عبور می‌کردند.

سپس دانشمندان، این فیلم را به زنانی که در این تحقیق شرکت کرده بودند نشان دادند و با کمال تعجب مشاهده کردند فیلمی که در آن زیبایی نقش اول فیلم مورد تحسین سایر بازیگران قرار می‌گرفت، زنان نیز آن بازیگر را بسیار زیبا و جذاب ارزیابی می‌کردند، در حالی که همان چهره در فیلمی دیگر که مورد توجه دیگران قرار نمی‌گرفت، از سوی گروه دیگری از زنان که آن فیلم را دیده بودند، بسیار عادی و معمولی ارزیابی شده بود.

سرپرست این گروه تحقیقاتی به شوخی می‌گوید:" مثلا اگر من به همراه یک بازیگر خوش‌چهره سینما مثل " برادپیت " در خیابان قدم بزنم، بدون شک تمام نگاه‌ها به سوی این بازیگر معروف جلب خواهد شد و زیبایی ظاهری او و بیش از آن، قضاوت و نظریه عمومی افراد جامعه درباره زیبایی چهره او، جذابیت چهره‌اش را صدها برابر پررنگ‌تر از من خواهد کرد."
   پ.ن:اين عكسش بيشتر بخاطر احسانه....!!

وحشتناک ترین ماکن گردشگری دنیا

 

در اقیانوس اطلس، منطقه شگفت انگیزی وجود دارد که تاکنون، تعداد زیادی از هواپیماها و کشتی‌ها، بی آنکه نشانه ای از خود برجای گذارند، به طرز اسرارآمیزی در آنجا ناپدید شده اند.
این منطقه مرگبار که اصطلاحا «مثلث برمودا» یا «مثلث شیطان» نامیده می‌شود، از شمال به جزیره «برمودا» از باختر به « فلوریدا» و از سوی خاور به نقطه ای از اقیانوس اطلس محدود میشود. حوادث شگفت انگیزی که در این نقطه از عالم اتفاق افتاده، دانشمندان را بر آن داشته است تا در «مثلث برمودا» به مطالعه و کاوش بپردازند و در رابطه با این حوادث، نظریات گوناگون ارائه دهند، ولی این کوشش‌ها، تا کنون کمکی به حل معما نکرده است.

 

ادامه نوشته

آشنایی با سازمان فضایی ناسا...

ناسا عهده‌دار و مجری اکثر طرح‌های دولتی آمریكا در زمینه فضا و علوم مربوط به آن است. همچنین ناسا مسئول مدیریت و اجرای پژوهش‌های تجاری و نظامی در زمینه‌ هوافضا است.این سازمان در ۲۹ ژوئیه سال ۱۹۵۸ تأسیس شد و بودجه آن در سال مالی ۲۰۰۷ برابر ۱۶ میلیارد دلار بود.طبق اساسنامه ناسا، تمام فعالیت‌های این سازمان در جهت پیشرفت علم است و این سازمان اجازه طراحی یا ساخت هیچ سلاح و یا جنگ‌افزاری را ندارد.پس از آنکه شوروی سابق با پرتاب اسپوتنیک، اولین ماهواره فضایی جهان، آغازگر عصر فضا شد، دوایت آیزنهاور رییس جمهور وقت آمریكا با ادغام شرکت‌ها و سازمان‌های فعال در زمینه هوا و فضا فرمان تأسیس ناسا را صادر كرد.پیشرفت شوروی در مسابقه فضایی و فرستادن اولین فضانورد جهان؛ یوری گاگارین به مدار زمین در دهه‌های ۵۰ و ۶۰ میلادی، دولت وقت آمریکا وادار به سرمایه گذاری‌های کلان در امور فضایی شد.جان اف کندی رئیس جمهور وقت آمریکا در سال ۱۹۶۱ برنامه بلندپروازانه دولت را برای فرستادن فضانورد به ماه اعلام کرد.پس از ۸ سال کوشش، هزینه کردن ۱۱ میلیارد دلار و کشته شدن ۳ فضانورد در آزمایش آپولو ۱، بالاخره سفینه ماه پیمای آپولو ۱۱ در سال ۱۹۶۹ بر سطح ماه فرود آمد و نیل آرمسترانگ اولین انسانی شد که بر سطح ماه قدم گذاشت.پس از آن ۶ ماموریت دیگر آپولو ۱۲ تا آپولو ۱۷ به ماه سفر کردند که همه آنها به جز آپولو ۱۳ ماموریت‌‌هایشان را طبق برنامه قبلی به انجام رساندند.

قابل ذکر باشد که من می خوام برم ناسا...

خسته نباشید

فكر كنم 2هفته ست كه چيزی نمي نويسم.دليلی هم براي نوشتن نيست،چون اصلا موضوع جديدی نيست.همون موضوعات قديمی هنوز هستن:گير دادن،بدبختی،درس خوندن و... .شايد تنها موضوع قابل حرف زدن شروع جام جهانی باشه

كه احمدلله به لطف امتحانات نميتونيم بازی های دور اول رو ببينيم.آخه بدبختی نيست آدم جای ديدن مسابقه افتتاحيه جام جهانی بشينه عربی بخونه؟!

از جام كه بگذريم ميرسيم به سال تحصيلی89-90 كه ديگه داره نفسای آخرشو ميكشه و آفتابش لب بومه.ما هم قصد داريم مراسم گور به گور شدنش رو با شكوه هر چه تمام تر روز 4شنبه 26خرداد توی مدرسه و در سطح شهر بگيريم و احتمالا از خجالت چند معلم با نوشتن يادگاری با كليد روی ماشين هاشون درميايم.البته بچه ها يادگاری آقای مدير رو به پاس زحمات فراوان زودتر دادن و يه طرف ماشينش ابراز علاقه كردن كه آقای مدير خيلی خوشش اومد!!

ولی چندتا از معلم ها كه ما خيلی دوسشون داريم و ابراز علاقه به ماشين هاشون واجبه متاسفانه 4شنبه نيستن...ولی عيبی نداره معلم كه قحطی نيست!بالاخره هر جور شده عشق سرشار خودمون رو به دبيران گرامی نشون ميديم.

از جمله معلم هايی كه كانديده و 4شنبه نيست معلم اجتماعی هستن كه امروز وارد ليست شدن.فقط به خاطر گير دادن به حجاب بچه ها.اين آقا به خاطر اينكه فقط يكی از دكمه های بالای پيراهن بنده باز بود،دستش رو بالای دكمه باز گذاشت و كشيد پايين كه چون دكمه پرسی(فلزی يا هر چی شما ميگين) بود همشون باز شدن.خلاصه اينكه جلوی بچه ها تقريبا لخت شدم كه واجب شد روی پيكانش قصاص كنم.توی سالن امتحانات هم به بچه ها گير داد كه چرا لباس ناجور ميپوشن كه وقتی روی صندلی به جلو خم ميشن تا بيخ شون معلوم ميشه........حالا يه بار از پشت بچه ها رو ديده بود نميدونه ما كه تمام سال آخر كلاس نشستيم چی كشيديم.... كه سر گذشت اينكه چی كشيديم  و چكار كرديم توی پست های قبلی هست.

البته يه پيشنهاد جالب هم داد و اونم اين بود كه ما اونجامون!تقلب بنويسيم كه وقتی خم ميشيم نفر پشت سری استفاده كنه.

بيخيال......همون جور كه گفتم اين آقا فقط يكی از معلم های مورد علاقه ماست و ما چون همشونو يه اندازه دوست داريم بينشون فرق نميذاريم و كاری ميكنيم همه مثل آقای مدير راضی باشن.

شما هم احساساتتون رو نشون بدين....هيچ عيبی نداره.معلم هامون هستن،غريبه كه نيستن.

در كل اينو بگم كه ادا كردن حق معلم ها از درس خوندن هم مهم تره.مخصوصا اين آخر سالی كه لازمه يه خسته نباشيد اساسی بهشون بگيم!

 

 

 

هشدار جدی به دختران مجرد ایرانی

                    به زودی دختران چینی با مهریه کم وارد کشور می شوند


صغری جین هو یانگ ۲ سکهءبهار آزادی



سمیه شان جان هو۲ سکهءبهار آزادی

سکینه تانگ یو شوآ ۱سکهءبهار آزادی
ادامه نوشته

برنامه پخش مسابقات جام جهانی از تلویزیون

 
 

   برنامه مسابقات مقدماتی جام جهانی فوتبال ‌2010 آفریقای جنوبی عبارتند از:

جمعه ‌21 خرداد ماه – ساعت ‌18:30 – آفریقای جنوبی و مکزیک

جمعه ‌21 خرداد ماه – ساعت ‌23:00 – اوروگوئه و فرانسه

شنبه 22 خرداد ماه – ساعت ‌16:00 – کره جنوبی و یونان

شنبه 22 خرداد ماه – ساعت ‌18:30 – آرژانتین و نیجریه

     بقیه در ادامه مطلب.......

ادامه نوشته

گلشیفته فراهانی روی جلد مجله ای در ایتالیا

گلشیفته فراهانی روی جلد مجله در ایتالیا

 

اینم برای دانلود این مجله    http://rapidshare.com/files/395620896/-04062010_rep_il_venerdi.pdf

 

دیگه بی خیالی بسه ...

من به بعضی ها خیلی رو دادم که موش می دونن مثل کیمیا ی پر رو که دست از سر من کچل بر نمی داره .

این بشر یه روده ی راست تو شکمش نیست نمی دونم به کی برده

اینم دختر همون مصطفی غالتاقه دیگه کاریش نمی شه کرد

من بد بخترو بگو که بخاطر این ان با مامانم ۳ ماه قهر بودم

من دل پری ازش دارم که باعث میشه ابروش رو ببرم و حالش رو جا می ارم ...

بهش می فهمونم تفرقه بین دوستای ما یعنی چی مامور می ندازی دنبال امار من بهت نشون می دم

از بس خالی بستی باد نکردی دختری نفهم

پشت سر پانیذ که میگی جنده است جلوش می  گی من نگفتم وقتی ام که ثابت می کنی م دهنت رو گل میگیری خفه میشی

شماره من رو پخش می کنی میگی من نبودم وقتی بهت ثابت میشه دوباره لال میشی

امار ساحل و غزل رو به من می دی میری می گی من نبودم

شماره وادرس خونه ی مارو می دی به وودو ها می گی من نبودم

امار بهرم بیگی رو می دی بعد میگی من نبودم

اگه بخوام برات بشمارم ۱۰۰ مورد میشه ...

کمتر بچه هارو جون همدیگه بنداز

با اجازت یه سر به بانک خون بزن تا بت بگم ایدز داری یا نه

اون جا تنها جاییه تو اراتک که ازمایش ایدز میگیره

من خر برای این کهبه مامانم ثابت کنم که با تو ی ان کاری نکردم وبی گناهم ۲ بار ازمایش دادم ...

همه ی این دعوا ها هم از گور تو بلند میشه دیگه حال تو یکی رو ندارم تا بتونم افشا گری میکنم تا همه بشناسنت

حالا اینایی که ازت گفتم تازه اولشه

بزار تا همه بفهمن چه گهی هستی

من خر و باش به کی دل بسته بودم ...

بچه ها همه کمکم کنید از دست این اشغال راحت شم

دیگه اعصبم رو خورد کرده طاغت گنده کاری هش رو ندارم

با جازه ی همه باید بگم دوست پسر قبلی تو که ایدز داشته در صورتی که تو بهش دست داده باشی هم احتمال این که الوده باشی هست

فقطلازمه اون موقع روی دستت یه خراش کوچیک بوده باشه

خلاصه که من یکی که میگم تو ایدزی هستی...

بچه ها خلاصه مواظب باشید طرف این شیطال صفت نرید